بازخوانی و مقایسه حرف و عمل میرحسین موسوی
سعید دوزدوزانی
اگر به ایرانی بودن افتخار میکردیم زیر پرچم خلیج عربی نمیایستادیم.
کلمه عربی در جمله «دول الخلیجالعربی» صفتی برای خلیج نیست، بلکه صفتی برای کشورهای عرب خلیجفارس است. این بدفهمی از یک مساله روشن نشان داد که جنابعالی و مشاوران بهاصطلاح باتجربهتان که خود را سرمایههای مهمی برای ملت ایران وانمود میکردید، بدون دلیل از صحنه مدیریت کشور کنار گذاشته نشدهاید، اما اینک شما باید به این سؤال پاسخ بدهید که در زیر پرچم چه کسی سینه میزنید؟ چرا مواضع و بیانیههای شما، صهیونیستها و حامیان آمریکاییشان را اینچنین به وجد آورده است؟! راستی انقلاب رنگین ایران اکنون چه مرحلهای را پشت سر میگذارد؟!
ما به جمهوری اسلامی معتقدیم.
این را ما نمیگوییم بلکه دشمنان ملت ایران میگویند که طی 30 سال پس از پیروزی انقلاب تاکنون، چنین ضربهای به جمهوری اسلامی ایران وارد نشده است. به این ترتیب باید از شما سؤال کرد که چگونه میتوان پذیرفت شما به جمهوری اسلامی معتقدید و همزمان برای اثبات این اعتقادتان، سختترین ضربه را هم به پایههای آن وارد میکنید؟
درست نیست که با حرفهای بیهوده، روابط با جهان را تیره کنیم.
با مواضع متقن و منطقی دولت نهم و حرفهای دقیق و حساب شده آقای احمدینژاد، روابط ایران با کشورهای مختلف جهان استحکام و ثبات فزآیندهای پیدا کرد و امروز شاهد آن هستیم که با حرکتهای بیهوده و دشمن شادکن جنابعالی، چند دولت پرادعا و زیادهخواه که خود را بهمثابه جامعه جهانی وانمود میکنند، به دفاع از شما برای ملت ایران چنگ و دندان نشان میدهند! براستی حرفهای بیهوده چه کسی روابط ایران را با جهان تیره کرده است؟ اظهارات سست، بیمنطق و غیرمستند شما یا مواضع حکیمانه و مدبرانه رئیسجمهور؟
ملت ما چوب سیاستهایی را میخورد که نه از روی فکر و بلکه از روی احساسات انجام میشود و باید به سمت تعادل برویم.
باید منصف باشیم و حق را در این زمینه به شما بدهیم زیرا به اذعان ناظران آگاه، رفتار و مواضع جنابعالی مبتنی بر فکر و اندیشه نیست و احساسات شما از عقلتان پیشی گرفته است. رفتار نامتعادل شما برای کشور و ملت ایران زیانبار بود اما تدبیر و هوشمندی مسؤولان عالی نظام، کشور را بهرغم میل شما به نقطه تعادل بازگرداند.
ما در جهان جز چند دوست قدیمی، ارتباط گستردهای با جهان نداریم و دائما در معرض تهدید هستیم.
تعداد فراوان دوستان جمهوریاسلامی ایران را میتوان از شمار سران کشورهایی که پیروزی آقای احمدینژاد را در انتخابات ریاستجمهوری و بهرغم شبههافکنیهای شما به وی تبریک گفتهاند، دریافت. از رفیق شفیقتان، آقای محمد خاتمی سؤال کنید تا معنی و مفهوم سفرهای موفق و بیسابقه آقای احمدینژاد به اقصی نقاط جهان در چهار سال گذشته را برایتان تبیین و تفسیر کند. اگر توضیح درستی به شما بدهد و شما نیز درک دقیقی از آن داشته باشید، درخواهید یافت که ارتباطات گسترده ایران با کشورهای مختلف جهان مهر تاییدی بر خلافگویی شما مبنی بر قرار داشتن ایران در معرض تهدید دائمی است. نمیشود کشوری دائما در معرض تهدید قرار داشته باشد اما فقط در یک سال به اندازه همه دوران پس از انقلاب صادرات غیرنفتی داشته باشد. هدف شما از این خلافگوییهای واضح چیست؟
رفع تنشها از اهداف من است، زیرا برای توسعه کشور و کم کردن خطرها و ایجاد امنیت ذهنی برای همه مردم، به آن نیاز داریم.
شما برای تنشآفرینی در جامعه آنقدر عجله داشتید که حتی اجازه ندادید جوهر رای مردم در انتخابات ریاستجمهوری خشک شود. ناامنی ذهنی و مختل شدن کار و زندگی مردم و افزایش خطرها در روزهای پس از انتخابات، ثمره سناریوی پس از انتخابات موج سبز به رهبری شما بود که فریاد اعتراض شهروندان تهرانی را به آسمان بلند کرد.
اگر میخواهیم به جمهوریاسلامی پایبند باشیم باید اصول اسلام و قانون را رعایت کنیم.
شما قانون و اصول اسلام را که مهمترین آن تبعیت از ولایت است، رعایت نکردید و نشان دادید ادعای شما مبنی بر پایبندی به نظام جمهوریاسلامی تا چه اندازه بیاساس بوده است.
در آینده نیز همین نام یعنی دولت خدمتگزار را برای دولت انتخاب خواهم کرد، نه دولت حاکم که امنیت را فقط برای خودش بخواهد بلکه دولتی که رفاه و امنیت را در درجه اول برای مردم بخواهد و تلاش کند در اقتصاد، فرهنگ و سیاست به مردم خدمت کرده و بدون منت و به عنوان حق و نه صدقه و هدیه به مردم بدهد.
مهم این نبود که شما چه نامی را برای دولت خیالی خودتان در نظر میگیرید، بلکه آنچه اهمیت داشت، اثبات صداقت شما مبنی بر رفاه و امنیت برای مردم بود. اغتشاش، ناامنی، تخریب اموال عمومی و خصوصی و برهم خوردن آرامش و رفاه مردم، ثمره بیانیههای آشوبطلبانه شما در 10 روز نخست پس از انتخابات بود که در عین برخورداری از رفاه و امنیت کامل صادر میکردید. رفاه و امنیتی که دولت نهم در جامعه تامین کرده بود شما از مردم سلب کردید! و با این کار به فرصت خدمت دولت به اقتصاد کشور آسیب وارد آوردید.
بنده به دنبال شایستهسالاری هستم و اینکه چه کسی بهتر کار میکند و دنبال خویشاوند و دوست و آشنا نخواهیم بود.
چرا با مردم صادقانه صحبت نکردید! از یکسو گفتید قصد دارید از مدیران سابق و بهاصطلاح باتجربه که همه آنها از رفقا و آشنایان شما هستند، استفاده کنید و از طرف دیگر ادعای شایستهسالاری را مطرح کردید. فهرست اسامی دوستان و اطرافیان شما در دوران انتخابات نشان داد که شایستههای مدنظر شما چه کسانی هستند!
بنده سعی نخواهم کرد اقتدار را در خودم جمع کنم، بلکه آن را توزیع خواهم کرد.
- آقای موسوی! لطفا کمی به خودتان بیایید و ببینید اقتدارگرای واقعی چه کسی است؟ شما نشان دادهاید که جز خودتان هیچکس دیگر را قبول ندارید و خودمحورترین فردی که داعیهدار مدیریت کشور است، خود شما هستید!
بارها گفتهام مهم امنیت مردم است.
بارها گفتن را رها کنید و به بارها عمل کردن خودتان بنگرید. برای شما چه چیزی مهمتر از ناامن کردن محیط زندگی مردم در روزهای پس از انتخابات بوده است؟! شما باید در قبال خونهای به ناحق ریخته شده و خسارات جانی و مالی ناشی از ناامنی که خودتان منشأ و عامل آن هستید، پاسخگو باشید.
بنده با حمایت خاتمی، هاشمی و همه نیروهای انقلاب در صحنه هستم.
بیت اول را درست سرودید اما در بیت دوم یعنی همراهی نیروهای انقلاب با شما، دچار یک توهم آشکار شدید.
به نظر من اصلاحطلبان واقعی کسانی هستند که به اصول انقلاب پایبندند و ساختارشکنی نمیکنند.
به این ترتیب معلوم شد که شما بر اساس تعریف خودتان، اصلاحطلب واقعی نیستید! زیرا هم به مهمترین اصل انقلاب یعنی تبعیت از رهبری پایبند نبودید و هم ساختارشکنی را در دستور کار خود قرار دادید!
یک ملت به هیچوجه نمیتواند به سمت احراز کامل حقوق شهروندی خود حرکت کند، مگر اینکه در مسیر قانونگرایی حرکت کند.
ای کاش حرف و عمل شما یکی بود و با عدم خروج از مسیر قانون، سهم خودتان را در احراز حقوق شهروندی در جامعه ایفا میکردید!
برای اینکه یک دولت از دولت خدمتگزاری به دولت انتظامی تبدیل نشود، باید بیشترین پایبندی به قانون را داشته باشد، در غیر این صورت نتیجه آن دیکتاتوری، آشفتگی و استبداد خواهد شد.
شما با رفتار قانونشکنانه و عدم التزام به رعایت قانون، تصویری از یک شخصیت دیکتاتور، اقتدارگرا و خودمحور را نسبت به خودتان و دولت خیالیتان در اذهان عمومی به وجود آوردید؟! آیا رفتار و مواضع شما در روزهای پس از انتخابات، نتیجه دیگری غیر از این داشته است؟
آمدهام که با تنشزدایی و تعامل سازنده با کشورهای جهان، روابط بهتری بین ایران و جهان برقرار کنم.
حمایتهای بیدریغ آمریکا، اروپا و اسرائیل از «موج سبز» یا انقلاب رنگین جنابعالی در روزهای قبل و پس از انتخابات، نشان داد که شما نیازی به در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی ندارید. همچنین منظور شما از «جهان» نیز کاملا روشن است. از دیدگاه شما و همفکرانتان، همین چند کشور زیادهخواه غربی به مثابه کل جهان محسوب میشوند و البته این همان چیزی است که آنها درصدد القای آن به دیگر کشورها هستند که درباره شما کاملا موفق بودهاند.
چیزی که فریاد روشنفکران را بلند کرده است اقدام فراتر از قانون است.
اگر شما فریاد روشنفکران را شنیده بودید و آن را باور داشتید، رفتاری فراتر از قانون را در پیش نمیگرفتید! و امروز در اذهان عمومی به نماد روشنی از قانونشکنی و فراقانون دانستن خویش تبدیل نمیشدید!
بهترین تضمین برای جلوگیری از تخلفات، هجوم مردم به صندوقهای رای و آگاهی آنان است.
اگر دستکم به این سخن خود باور میداشتید، امروز نباید مدعی وجود تخلف یا تقلب در انتخابات میشدید زیرا مردم در بیسابقهترین نمایش وحدت ملی در انتخابات دهم ریاستجمهوری شرکت کردند و آگاهانه به نامزد مورد علاقه خود رای دادند.
ما در کشور قوانینی داریم که از نظر محتوایی گاهی خوشایند نیست اما هیچ نظامی بدون رعایت قانون پایدار نمیماند.
از حرف تا عمل راه بسیار است...
تعداد زیادی از وزرا در زمان نخستوزیری با بنده مخالف بودند، اما این مساله در اداره کشور خللی وارد نکرد و ما همیشه دور یک میز مسائل کشوری را حل میکردیم و الان هم با همان اعتقاد و روحیه وارد عرصه شدم.
شما با این اظهارات قصد داشتید نشان دهید که مثل 20 سال قبل، اهل مشاوره، منطق، مدارا و تحمل مخالف هستید! عمل شما بویژه در روزهای پس از انتخابات، نشان داده است که شکاف زیادی میان شخصیت امروز شما با آخرین نخستوزیر پس از انقلاب وجود دارد. ادعای تحمل مخالف و روحیه حل مسائل دور یک میز در دوران نخستوزیری کجا و رفتار اقتدارگرایانه و دیکتاتور مابانه امروز کجا؟
آقای خاتمی به خاطر احترامی که در صحنه بینالمللی دارد برای کشور خدمات خوبی انجام داده است و من گمان میکنم بیشترین و بهترین خدمت را میتواند به هر شکلی که خود صلاح بداند، انجام دهد و این سرمایهها را باید حفظ کنیم و از تخریب شخصیتها که منجر به خسارت عظیمی میشود، باید جلوگیری کرد.
«شخصیت» از نظر شما فقط به افرادی مثل آقای خاتمی یا هاشمی اطلاق میشود و کسان دیگری مثل رئیسجمهور قانونی کشور در دیدگاه شما، یک «شخصیت» محسوب نمیشوند. شما با دروغگو خواندن، رمال، خرافی دانستن رئیسجمهور و تکرار افتراها و نسبتهای زشت دیگری از این دست به خادم ملت و رئیسجمهور قانونی کشور از تریبونهای رسمی و ملی، بدترین تخریبها را علیه مهمترین شخصیت کشور به انجام رساندید. واقعا زهی بیشرمی!
معتقدم هر نوع تحولی که در قانون اساسی ایجاد شود احتمال به آشفتگی کشاندن و سوءاستفاده سوءاستفادهکنندگان زیاد خواهد شد و مجبوریم در چارچوب همین قانون عمل کنیم و اجرای صوری قانون قدم اول برای اصلاح قانون است.
شما نشان دادید که حتی به اجرای صوری قانون نیز پایبند نیستید! همان شورای نگهبانی که دیروز صلاحیت شما را برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری تایید کرد، امروز صحت و درستی انتخابات را مورد تایید قرار داده است. چرا وقتی اجرای قانون، متضمن منافع شماست، به آن اشکالی وارد نمیدانید و هنگامی که قانون را در مقابل زورگویی و خلافگویی خودتان میبینید حتی حاضر به اجرای صوری آن نیستید؟!
دستگاهها باید منطبق با عقل عمل کنند و متاسفانه عقلانیت در سیاست از بین رفته و اگر به کتاب اصول کافی نگاه کنیم میبینیم که بارها به عقلانیت تاکید شده است و من به عنوان نخستین قدم به سمت عقلانیت برمیگردم.
عمل امروز شما اثباتکننده این حقیقت است که اظهارات دیروز شما تا چه حد تبلیغاتی بوده و هیچ سنخیتی با باورهایتان نداشته است. اگر عقلانیت بر بیانیهها، اظهارنظرها و رفتار شما حاکم بود، دشمنان قسمخورده ملت ایران مانند رژیم صهیونیستی برایتان هورا نمیکشیدند و شما را به ادامه رفتارهای احساسی و خلاف عقلانیت تشویق نمیکردند.
من تا آخر در عرصه انتخابات خواهم بود و برای پیروزی هم آمدهام. دوستانی که با بنده کار کردند میدانند که من یا وارد کاری نمیشوم یا اگر وارد شوم تا آخر میایستم و از اهدافم عقبنشینی نخواهم کرد.
آقای موسوی این خط و نشانها را برای ملت ایران کشیدید یا برای دشمنان ملت ایران؟ مگر چه خبر بوده است؟ حاضر به عقبنشینی از کدام اهداف نبودید؟ برای پیروزی در چه چیزی آمده بودید؟ انتخابات عرصهای برای ارائه کارنامهها، برنامهها و گزینش بهترینها از سوی مردم است و نه چیز دیگر. شما برای رسیدن به اهدافتان و عقبنشینی نکردن از آنها، اشتباهی وارد عرصه انتخابات شدید. اینجا را با عرصه مقابله با نظام اشتباه گرفتید.
باید دانست یکی از نخستین قدمهایی که باید برای تحقق آزادی برداریم اجرای قانون حتی در صوریترین شکل آن است.
ای کاش شما یکی از این نخستین قدمها را برای تحقق آزادی برمیداشتید و قانون را به صورت شکل آن اجرا میکردید! چنین رویکردی به منزله ارزشگذاری و احترام به آزادی است که از آن رویگردانی شد.
مشکل امروز ما بر سر حادثهجویی، ماجراجویی و حرکتهایی است که میتواند مصرف داخلی و رایآوری داشته باشد و این مساله، مشکلاتی را به وجود میآورد.
حوادث و ماجراهای بعد از انتخابات نشان داد که ماجراجو و حادثهجو کیست و با این کار به دنبال چه اهدافی است!
برخوردهای تند و سر و صدا کردن در دنیا را مناسب نمیدانم و از قدیم هم چنین اعتقادی داشتهام.
عمل امروز شما نشان داده است که چقدر با اعتقادات قدیمیتان فاصله دارید.
بشدت تلاش میکنم در این روزها، اسیر رادیکالیسم آستانه انتخابات نشوم.
باید به شما تبریک گفت که در این تلاش شدیدتان کاملا موفق بودهاید!
گریز از قانون میتواند کشور را به بنبستهای جدی بکشاند.
اصلاحطلبان نشان دادهاند که با هزینه از کیسه دیگران، سیاستها و اهدافشان را دنبال میکنند. گریز از قانون را به دیگران نسبت میدهند اما خودشان بارزترین رفتار خلاف قانون را به انجام میرسانند!
هیچکس نمیتواند به خاطر اینکه با یک قانون مخالف است، کل قانون را زیر پا بگذارد. کسانی که معتقدند باید نظارت به گونهای دیگر باشد، فعالیت کنند و زمینه اصلاح را به وجود بیاورند.
هیچکس نمیتواند قانون را زیر پا بگذارد مگر آقای موسوی!
یکی از آرمانهای دولت مشروطه، قانونگرایی بود. تاکید من بر لحاظ کردن عنصر قانون در شعار انتخاباتیام این بود که زاویهای برای نقض قانونگریزی داشته باشم.
این زاویه به گونهای بود که هم خلافگوییهای شما را نسبت به رئیسجمهور و دولت نهم اثبات کرد و هم مشخص شد که قانونگریز نمیتواند چهره واقعی خود را در پس شعار قانونگرایی پنهان کند!
هر نوع تهاجم و خسارتی که به یک فرد بیگناه وارد شود، جرم نابخشودنی است.
مستند به همین اظهارات، خودتان بگویید که چه مجازاتی برای جرم نابخشودنی فراخوانی مردم به نافرمانی از قانون باید در نظر گرفته شود!
درباره علت کاندیداتوریام بعد از کاندیداتوری خاتمی، زمان نشان میدهد، تصمیمی که هر دو نفر گرفتیم، درست بوده است.
زمان نشان داد که هر دو نفر شما تصمیم اشتباهی گرفتید. شما و خاتمی قادر به دفاع از صلاحیت خودتان در موقعیتی مانند ریاستجمهوری نیستید.
در صورت پیروزی در انتخابات، دروغ نخواهم گفت.
شما برای دروغگویی نیازی به پیروزی در انتخابات نداشتید. قبل از انتخابات در تبلیغاتتان چه چیزی جز دروغ تحویل مردم دادید؟
یکی از شعارهای اصلی من، ایران پیشرفته همراه با قانونگرایی، عدالت و آزادی است و برای به دست آوردن هر نوع آزادی که کرامت انسانها را حفظ کند، گریزی نیست که از راه قانون به پیش برویم.
شما با در پیش گرفتن قانونگریزی، آزادی و عدالت را قربانی اقتدارگرایی و رفتار دیکتاتورمابانه خودتان کردید و کرامت انسانی رئیسجمهور قانونی ملت بزرگ ایران را نادیده گرفتید و آن را تخریب کردید. اینک به چه حقی مدعی کرامت انسانها شدهاید؟
نمیتوانم به مردم دروغ بگویم یا خودم را غیر از آن چیزی که هستم، معرفی کنم.
دیدید که میتوانید به مردم دروغ بگویید و خودتان را غیر از آن چیزی که هستید به مردم بنمایانید!